کلوب بچه های دانشگاه بعثت شیراز
 
    


  • قالب سبز
  • قالب سبز
  • قالب سبز

  تبليغات شما در اين محل


درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید

موضوعات

آرشيو مطالب

نويسندگان

پيغام مدير
به وبلاگ کلوب بچه های دانشگاه بعثت شیراز خوش آمديد ...
قالب اين وبلاگ با به روزترين امكانات توسط جديترين مرجع قالب ، قالب سبز ساخته شده .
اميد است از وبلاگ من حداكثر استفاده را بريد .
با تشكر مدير : کلوب بچه های دانشگاه بعثت شیراز
جک های قدیمی

 جوک های قدیمی

و اما باز به یاد گفتمان

یادمه جوکهای سمی و سعید اسدی و یه بنده خدایی به نام خیار رو خیلی دوست داشتم

و اون جوکای نابشون رو تو یه فایل word (اینش خیلی مهمه ) ذخیره میکردم

الان دوتا چیز جالب از گفتمان پیدا کردم

یکیش همین جوکهای قدیمیه سیو شده

و اون یکی رو هم حالا بعدا رو میکنم

خلاصه اینکه هر چی جوک قدیمی دارید بیارید اینجا بذارید

البته شرط داره، 

اول اینکه تاپیکو به گند نکشیم هر چی دستمون اومد بذاریم، فقطز اون جوکهایی که وقتی خودمون تنها هستیم میخونیم غش غش میخندیم اونا رو بذاریم

ثانیا هر کس حق داره فعلا فقط روزی 4 تا جوک بذاره اینجا تا بعدا نگه فرصت نشد تو تاپیکای دیگه هم پست بدم، پس اول برو اونجا پست بزن بعد جوک توپ قدیمی داشتی بیا اینجا (البته طبق بند سوم تبصره 41 قانون گفتمان ايکاري اگر جنبه داري و ميتوني زياد پست هم بزني و نگي ايواي پول تلفنم زياد شد پس هر چقدر دل تنگت ميخواد جوک بذار تا دل مردمي رو شاد کني)

ثالیثا اس ام اس و جوکهای جدید رو اینجا نذاریم


بعدشم که من دیگه اب ار سرم گذشته، حالا چه یه بند انگشت، چه یه اقیانوس

من هر چی جوک دستم بیاد میذارم اینجا(البته اونایی که خودم از ته دل بهشون میخندم) بعد واسه من غیرتی نشید که بی ادب اینا چیه گذاشتی، بابام هم بیاد .... من به راهم ادامه که نمیدم هیچ، بلکه احتمال داره نیاز به تعویض لباسهامو داشته باشم

پس گیر سه پیچ نشید، فکراتونم منحرف نکنید، فقط محض خنده س

 



بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

 


يه روز به تركه ميگن شما به گوز چي ميگين
گفت: ۹ دوم(۲ / 9)
پرسيدن يعني چي؟
گفت : بابا ۹ به زبون ما ميشه دو گوز
۲ صورت با ۲ مخرج ساده ميشه گوزش ميمونه!!!


 

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

به تركه ميگن از چه رنگي بيشتر خوشت مياد ؟ ميگه از كم رنگ

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل


بازگشت به بالاي صفحه

البته این جوک قدیمیه ولی به مناسبت اخیر خیلی می خوره 
یکی از ارازل و اوباش رو پلیس 110 به جرم هتک حرمت میگیره می بره کلانتری جناب سرهنگ رییس کلانتری میاد ازش بازجویی کنه میگه برای چی به ناموس مردم هتک حرمت کردی تعریف کن ببینم.
لاته میگه والا جناب سروان !!!!! 
سرهنگه یه چک محکم میزنه تو گوش لاته میگه بی ادب نگو جناب سروان بگو جناب سرهنگ 
لاته میگه آهان ببخشید جناب سرهنک من داشتم تو خیابون کس چرخ می زدم سرهنگه یه چک محکم میزنه تو گوش لاته میگه بی ادب کس چرخ چیه بگو می گشتم لاته میگه آهان ببخشید من داشتم تو خیابون می گشتم یدفعه دیدم یه جیگر داره از دور میاد .
سرهنگه یه چک محکم میزنه تو گوش لاته میگه بی ادب بگو یه خانم داره میاد.
لاته میگه آهان ببخشید دیدم یه خانم داره میاد تارسید به من پستوناش رو که دیدم سرهنگه یه چک محکم میزنه تو گوش لاته میگه بی ادب پستون چیه بگو سینه لاته میگه آهان ببخشید دیدم سینه هاش رو که دیدم حشره ایی شدم 
سرهنگه یه چک محکم میزنه تو گوش لاته میگه بی ادب بگو از خود بی خود شدم
لاته میگه آهان ببخشید از خود بی خود شدم خانومه رد که شد دیدم وای چه کون گنده ای داره .
سرهنگه یه چک محکم میزنه تو گوش لاته میگه بی ادب کون چیه بگو باسن لاته میگه آهان ببخشید دیدم چه باسن گنده ای داره 
خلاصه دیگه طاقت نیاوردم رفتم جلو دامنش رو بالا زدم و یه ماچ گنده از ...... راستی ببخشید جناب سرهنگ کس به زبون کلانتری چی میشه ؟


بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل


 

يه آقايي براي تسليت 

گفتن، مي خواست بره خونه کسي که به تازگي 

زنشو از دست داده بوده ولي اشتباهي مي ره 

خونه آقايي که دوچرخه شو گم کرده بود، بهش 

تسليت مي گه ولي طرف با کمال خونسردي مي گه: 

نه آقا راحت شدم از دستش، جلوش تاب داشت، 

تهش باد مي داد و تازه هرکي مي رسيد، مي 

پريد روش!




بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

به ترکه میگن با سینا جمله بساز میگه دیشب رفتیم خونه عباسینا

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل


قبیله قریش سلمان فارسی اسیر میکنه می گن زود باش بگو مسلمونا کجان.
سلمان فارسی برمی گیرده میگه به خدا قسم اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم بگزارید نمی گویم .
بعد رئیس قبیله قریش میگه زود باشید خورشید را بیاورید 
سلمان فارسی میگه نه نه می گویم می گویم رحم کنید رحم کنید.

این جک باید به سبک دیالوگ های سریالهای ایرانی که مذامین عربی دارن گوش بدین.


بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل


ترکه میره ساندویچی میگه آقا یه ساندویچ بدین با نوشابه ساندویچیه میگه کانادا میخوای یا کوکا ترکه میکه یاکوکا


تركه توي زمستون يه اسب ميبينه كه از دماغش بخار در ميومده، با خودش ميگه: پس اسب بخار كه ميگن اينه

ترکه تهرونیه رو می بینه ازش می پرسه بچه کجایی تهرونیه می گه بچه امام حسینم ترکه می گه ماشاله چقدر بزرگ شدی علی اصغر 

معلم: سبك‌ترين جسم دنيا چيه؟ شاگرد: آلت تناسلي! معلم: چرا؟ شاگرد: چون با فكر هم ميشه بلندش كرد! 

ن غضنفر داشته ظرف مي‌شسته، بشقابها رو با باسنش خشك مي‌كرده، غضنفر ميگه: ليوانها رو هم بده من خشك كنم! 

خطبه عقد در رشت: النكاح سنتي، و الصفاه امتي! 

شوهر به زن: سه تا حيوان وحشي که با «خ» شروع ميشه بگو! زن: خودت، خواهرت، خدابيامرز مادرت! 
ترکه ريش بزي ميزاره، دچار بحران شخصيت ميشه! 

ترکه ميره استاديوم، جاي اينکه فوتبال نگاه کنه مرتب سمت راست و چپ بالاي سرش رو با تعجب نگاه مي کرده! بهش ميگن: چرا فوتبال نگاه نميکني؟ ميگه: دنبال کلمه «زنده» ميگردم! 


وسط اردبيل يه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش،‌زخم و زيلی می‌شدن. ميان تو شهرداری يك جلسه برگذار می‌كنن كه واسه اين مشكل يك راه حلی پيدا كنن. يكی از مهندسا پا ميشه ميگه: يافتم! ما يك آمبولانس می‌گذاريم بغل اين چاه، ‌هركی افتاد توش رو سريع ببره بيمارستان. ملت همه هورا می‌كشن..آفرين! ايول! دمت گرم!‌ يك مهندس ديگه پا ميشه ميگه: الحق كه همتون نفهميد!‌ آخه اينم شد راه حل؟! ملت ميگن، خوب تو ميگی چی‌كار كنيم؟ يارو ميگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بيمارستان، كه بدبخت جون داده. ما بايد يك بيمارستان كنار اين چاه بسازيم، كه همه بهش سريع دسترسی داشته باشن! ملت ديگه خيلی حال می‌كنن، كف می‌زنن سوت می‌كشن، كه ايول بابا تو چه مخی داری!‌ يهو يه مهندس ديگه پا ميشه ميگه: الحق هرچی بهمون ميگن خر، حقمونه! آخه اين شد راه حل؟! اين همه خرج كنيم يك بيمارستان بسازيم كنار چاه كه چی بشه؟ مردم تعجب می‌كنن،‌ميگن: خوب تو ميگی چيكار كنيم؟ يارو ميگه: بابا اين كه واضحه، ما اين چاهو پر می‌كنيم، ميريم نزديك يك بيمارستان يك چاه می‌زنيم! 




دو تا ریاضیدان قزوینی داشتن کونشونو به همدیگه میمالیدن... بهشون میگن چکار دارین می کنین؟ میگن : داریم مخرج مشترک می گیریم!!! 

به یه ترکه میگن چکاره ای؟ میگه : آدم اطلاعاتی که خودشو لو نمیده!!!


ميدوني تو قزوين پشت بچه ها چي نوشتن ؟؟؟؟ با نگاهي به آينده 
درست مصرف كنيد 

بچه تا وقتی که بچه هست تو دستت میرینه... وقتی ۱۵ ساله میشه تو اعصابت میرینه...وقتی ۱۸ ساله میشه تو پولات میرینه... وقتی ۲۳ ساله میشه تو آبروت میرینه... وقتی ۴۰ ساله شد به روحت میرینه!!!

معلمه داشته پاي تخته مسئله حل مي‌كرده، ‌يهو يكي از ته كلاس ميگه: مي‌كنمت! يارو به روي خودش نمياره، يكم ميگذره دوباره يكي از ته كلاس ميگه: مي.;كنمت بچه ...! باز معلمه به روي خودش نمياره، بار سوم دوباره يكي از ته كلاس همينو ميگه، معلمه تيز بازي درمياره،‌ گيرش مياره. شاكي از كلاس، ميرن بيرون، ميره پيش مدير دبيرستان ميگه: بابا اين چه افتضاحي؟! اين چه مدرسه گنديه؟! من دارم سر كلاس رياضي درس ميدم، يك پسره هي ميگه: مي کنمت! مديره مي‌پرسه:‌ يارو لباس سورمه‌اي تنش نبود؟ معلمه ميگه: بله! مديره ميگه: شلوارش هم سياه بود؟! معلمه ميگه: آره خودشه! مديره ميگه:‌ ببين اين راست ميگه، جدي جدي ميکنه

بازگشت به بالاي صفحه


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





     نويسنده : سامی        دسته : <-PostCategory->        17:8 - چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:,        بازديد :              

لينک دوستان

لينک هاي روزانه

امكانات وبلاگ
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 155
تعداد نظرات : 50
تعداد آنلاین : 1


شروع کد تغییر شکل موس -->